بر روی رودخانه قزل اوزن، پلی وجود دارد که هر ذهن کنجکاو و علاقه مند بعد ساعت ها نظاره از زیبایی معماری، استحکام و اهمیت آن سیراب نمی شود. این پل که “پل پردلیس” نامیده می شود، معبر کلیه کسانی بود که در جهت شمال و جنوب به هر دلیلی از اردبیل می گذشتند. بسیاری از سیاحان و مأموران و مسافران داخلی و خارجی که از ایران به قفقاز و روسیه می رفتند و یا از آن سرزمین ها به ایران می آمدند، ناگزیر از این پل، که در خاک کاغذکنان یا خونج قرار داشت، می گذشتند.
این پل دارای ۹ دهنه بوده که طاق چهار دهنه آن خراب شده است. عرض دهنه اول از سمت جنوب تقریبا هفت متر، دهنه دوم هشت متر، و دهنه سوم نه و نیم متر است. عرض معبر پل پنج متر و سی سانتیمتر است. این پل دارای پنج پایه سنگی است که با آهک و ساروج ساخته شده است.
قدیمی ترین منبع تاریخی که از جاده کاغذکنان به اردبیل و پل رودخانه سفیدرود یا قزل اوزن یاد می کند کتاب مسالک و ممالک استخری است. نویسنده در ذکر مسافت آذربایجان از اردبیل تا زنجان می نویسد: «از اردبیل تا پل سپید(پل پردلیس قزل اوزن) دو مرحله و از آنجا تا خونه(خونج=کاغذکنان) دو روز راه، و از خونه تا توث سواران یک روزه، و از توث سواران تا زنگان یک روزه.» از نوشته استخری چنین بر می آید که این پل سالها پیش از تألیف مسالک و ممالک وجود داشته. پترودالاواله جهانگرد معروف ایتالیایی که همراه سپاه شاه عباس اول راهی آذربایجان شد تا شاهد جنگ شاه عباس با سپاه عثمانی باشد، در گذر از کاغذکنان به سوی اردبیل در مورد جاده اردبیل- زنجان و پل پردلیس می نویسد:
بعد از زنجان، بلافاصله جاده به دو قسمت منشعب می شود. یکی به طرف غرب می رود و دیگری به طرف شمال غربی، و این همان جاده ای است که در امتداد جاده سلطانیه واقع شده و به طرف اردبیل ادامه می یابد….هنوز دو فرسنگ راه نرفته بودیم که به معبر بسیار مشکلی رسیدیم که در یک طرف آن دره عمیقی واقع شده بود. معبر به اندازه ای تنگ و پرپیچ بود که باید هر کس به طور انفرادی، آن هم پیاده از آن رد می شد در قعر دره رودخانه ای جاری بود که عظمت چندانی نداشت، ولی چون در این محل عبور از آن غیر ممکن بود یک پل سنگی بر روی آن ساخته بودند که پردلیس خوانده می شد.
آدام اولئاریوس که در سال ۱۰۴۷ هـجری قمری همراه هیئت نمایندگی پروس(آلمان) از طریق روسیه و شهر اردبیل راهی پایتخت ایران بود در مورد پل پردلیس می نویسد:
در دهم فروردین پس از صرف نهار به طی طریق ادامه دادیم(سفیر بروگمان توانست سوار بر اسب شود) به تاروس که ایرانی ها در اینجا آن را پردلیس می نامند رسیدیم.
پیش از این به دره عمیق که کف آن زمین نامناسب و بدی بود فرود آمدیم. این مکان گویا قرارگاه دزدان و آدم کشان باشد که برای مسافران خطری بزرگ از روبه رو به پایین سرازیر می شود چنانچه پی ببرند که مسافران قادر به ایستادگی چندانی نیستند در محل مناسبی هجوم خود را به قافله آغاز می کنند در کف دره رودخانه قزل اوزن جریان دارد که آب آن کف آلود بود و با سرعت زیاد به مانند تیری از میان تخته سنگهای کوه به پایین سرازیر می شد آب رودخانه سفید و زلال است و ازاین جهت به زبان طالشی آن را اسپروت می نامند. بر فراز رود پلی زیبا از خشت پخته ساخته اند که دارای نه دهانه است. آدام اولئاریوس در سال ۱۶۳۷ میلادی از این پل تصویری تهیه کرده است. این پل که به طور افقی در زمینه وسط تصویر کشیده شده بر روی رودخانه قزل اوزن قرار دارد و بر روی آن کاروان هیئت نمایندگی آلمان مشاهده می گردد که از طرف راست به چپ پل را طی می کند. از تاریخ دقیق احداث این پل که در قرون سوم و چهارم هجری وجود داشته اطلاعی در دست نیست. این پل در دوره صفویه به دستور شاه طهماسب اول تعمیر یا تجدید بنا شده است .
ماکسیم سیرو در مورد قدمت این پل می نویسد: «ساختمان عمده ای که بین اردبیل و زنجان قرار دارد پلی است که روی قزل اوزن به وسیله شاه طهماسب اول ساخته شده است» احتمالا نویسنده محترم از سوابق پردلیس اطلاعی نداشته و به همین دلیل ساختمان آن را به شاه طهماسب نسبت داده است با توجه به شواهد معتبری که پبش از صفویه درباره این پل وجود دارد می توان بایقین اظهار داشت که این پل به علت خرابیهای که یافته بود در دوره سلطنت شاه طهماسب اول باسازی گردد.این پل پردلیس به دستورشاه طهماسب اول باسازی گردد. این پل که ظاهرا تا سال های بعد از انقلاب مشروطیت سالم مانده بوددر حدود سال های ۱۳۳۸-۱۳۳۹هجری قمری به دستور محمد تقی خان امیر تومان ملقب به سطوت الممالک برای جلوگیری از ورود عشایر غارتگر خلخال با موادمنفجره ویران شد. پل پردلیس با این که یکی از اثار ارزشمند تاریخی اذربایجان شرقی است متأسفانه از سوی میراث فرهنگی استان شناسایی نشده و حفاظت نمی شود. امید که سازمان میراث فرهنگی استان اذربایجان شرقی و استان اردبیل به این اثر ارزشمند تاریخی توجه کند.