سوزن دوزی یکی از زیباترین صنایع دستی ایرانی است که از جمله رودوزی های سنتی به شمار می آید.
سوزن دوزی هنری است که در آن روی سطح پارچه های ساده را با نخ های رنگی ترسیم کی کنند. این کار با کمک سوطن و نخ انجام می شود که بخیه های ظریفی روی پارچه می دوزند.
سوزن دوزی در استان سیستان و بلوچستان و بعضی از مناطق دیگر ایران مانند ممقان و تفرش انجام میگیرد.
برای سوزن دوزی از کارگاه گلدوزی استفاده میشود. کارگاه گلدوزی به قاب مستطیل شکل یا دایره ای گفته می شود که برای صاف نگه داشتن پارچه از آن استفاده می کنند. روی پارچههای کتان، زربافت، ابریشمی، پشمی و پنبهای روشهای مختلف سوزندوزی اجرا میشود که در آن از نخهای ابریشمی، پشمی، الیاف مصنوعی، نخ گلابتون، نخ نقده، نخ ملیله و نخ سرمه استفاده میشود.
تاریخچه سوزن دوزی:
سوزندوزیهای سنتی ایران یکی از روشهای دیرینه تزیین جامه و بسیاری از منسوجات است که بهنوعی در زندگی بشر کاربرد داشته و دارد. دستدوختها بهجز جنبه تزیینی و شناسنامهای که دربرگیرنده اقلیم و جامعه پدیدآورندهاش است، در بعضی از اوقات به دلیل عقاید مذهبی روی البسه جلوهگری میکرد. پیش از اسلام به جز جنبه تزیینی، جنبه طلسمگونه آن نیز مطرح بودهاست.
پس از ظهور اسلام در ایران رودوزیهای سنتی ایران به حیات تأثیرپذیر خود همچنان ادامه میدهند و اگرچه تحولی شگرف در نقشهای ایرانی پدید میآید اما خصوصیات ایرانی خویش را از دست نمیدهند. اعتقادات مذهبی هنرمندان در بعضی نقاط و پرهیز از شبیهسازی و همانندپردازی سبک جدید از نقشمایههای باستانی را به ارمغان میآورد و این نگرش در مناطق مختلف به گونهای کاملا متفاوت از یکدیگر جلوهگری میکند. دوختن کلمات قرآنی به خط کوفی برای حفاظت از شر شیطان و حوادث بد، یکی از تأثیرات آشکار در این هنر دیرینهاست.
ایلخانیان و تیموریان برخلاف دوره قبل که همگی از شیوههای عمده ساسانی پیروی میکردند در صنعت نساجی دگرگونی کاملی پدید آوردند و ابریشمدوزی، زریدوزی، پولکدوزی، ملیلهدوزی، گلابتوندوزی و… بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت.
با ورود فرهنگ و هنر چینی بهوسیله مغول، نقشهایی از گیاهان و گلهای متأثر از هنر چینی در آثار این دوره تبلور مییابد. اگرچه از آن دوره اثری باقی نماندهاست اما «فیلیس اگرمان» از روی مینیاتورهای آن دوره سوزندوزیها و گلدوزیهای آن زمان بهخوبی توصیف کردهاست. در این زمان هنرمندان از طرحهای محرابی، لچک ترنجی، هندسی برای تزیین پردهها، لباسها، چادرها و… استفاده میکردند.
در عصر صفویه همچون بسیاری از هنرها، انواع رودوزیها نیز به اوج خود رسید و پیشرفت زیادی کرد تا حدی که باعث قطع نفوذ هنر چینی شد. از نقوش رایج این دوره میتوان انواع بتهجقه (قهر و آشتی، گل بادامی، مادر و بچه، بته ترمه، سهقلو، سهسر، درخت زندگی دوقلو، بتهجقه شاخ گوزنی، انواع گلهای اسلیمی و ختایی، شاه عباسی پیچکی، گل اناری، برگی و…) را نام برد.
در عصر شاه عباس از تمام هنرمندان از جمله هنرمندانی که به امر رودوزیهای سنتی مشغولند برای راهاندازی هنرهای سنتی و قدیمی به اصفهان دعوت میشود و صاحبان این مشاغل دارای اعتبار و شهرت اجتماعی بودند و حتی در آن زمان محلهای به نام مطرکاران یعنی قلابدوزها معروف بودهاست.
در عصر قاجار به علت بلندتر شدن دامن و پرچین تر شدن آن تزیین شلوار به پیراهن و دامن کشیده شد. در این دوره اکثر سوزندوزی های ایرانی که یادگار دوره های قبل بودند جان تازه ای گرفتند و بیشتر سوزندوزی های مناطق مختلف ایران در این زمان رایج گردید. آثار باقیمانده در این دوره حکایت از یک رنسانس هنر سوزندوزی در دوره قاجار دارد. که از توجه مردم به هنرهای تزیینی شکل میگرفت و اوج تازه ای می یافت .
در عصر پهلوی کماکان هنر سوزندوزی در مناطق مختلف ادامه یافت و با تکیه بر درآمد نفتی و رواج صنایع مونتاژ ، وابستگی روز افزون کشور به سمت فرهنگ غربی و رواج تجددگرایی ، کندهشدن یکباره از بافت سنتی اجتماع ، ماهیت فرهنگی این هنر رنگ و بویی دیگر یافت و سوزندوزی استقلال خویش را به عنوان یک هنر و شغل تا حدود زیادی از دست داد ولی با وجود این که شکلهای مختلفی از سوزندوزی در میان اقشار مختلف و حتی قشر مرفه انجام می شد، سوزندوزی شکل تفنن و سرگرمی به خود گرفت . فرح پهلوی، از علاقهمندان به هنر سوزندوزی بود. به سفارش وی، برخی لباسهای درباری در دهه ۵۰ خورشیدی دوختهشده و آراسته به سوزندوزی بودند.
اما پس از انقلاب اسلامی و گرایش مردم به فرهنگ خودی و سعی در تکیه به داشته های خویش و خودکفایی که شعار اساسی انقلاب بود ، حرکتهایی در جهت احیاء هنرهای سنتی و صنایع دستی به وجود آمد که اگر چه در مواردی اندک نبود، اما کفایت نیز نمیکرد .با ورود چرخ به سمت اجرای کارآسانتر با درآمد بیشتر به شکل گسترده در اوایل انقلاب اسلامی، جمعی را به نام گلدوز ماشینی وارد حرفه سوزنددوزی نموده با توجه به تکیه وافر این گروه بر جنبه تجاری ، از ماهیت هنری آن کاسته و اصول اساسی این رشته دستخوش حادثه در هیاهوی موجود شد. اگر چه نمیتوان اثر پیشرفت تکنیک و کاربرد آن را در صنایع دستی کلا نادیده گرفت ، اما عدم آشنایی با بنیان یک رشته هنری، نبودن ضوابط مشخص در تکنیک و هنر، تلفیق نابسامان تکنیک و هنر ، وجود متولیان متعدد در رشته های هنری ، هرج و مرجی را در این زمینه به وجودآوردو به جای آنکه ماشین در خدمت هنر قرار گیرد، هنر به خدمت ماشین گرفته شد و رشته ظریف و دقیقی چون سوزندوزی نیز از این قاعده مستثنی نبود. به طوریکه فاصله و رابطه میان رشته های متنوع سوزندوزی از میان رفت و یکسان نگریسته شد. به گونهای که تا همین چند سال قبل اکثر افراد در جامعه ما گلدوزی را با سوزندوزی یکسان می پنداشتند. در حالیکه گلدوزی یک رشته از سوزندوزی و یک زیرمجموعه از یک مجموعه بزرگ میباشد.
در سال های اخیر حرکت هایی در جهت احیاء و رفع این نقیصه به وجودآمد و تا حدودی این نقص را برطرف نمود. اما به نظر می رسد که هنوز کار بسیاری باید در این مسیر انجام شود.
سوزن دوزی ترکمن:
سوزن دوزی ترکمن که بدان سیاه دوزی نیز اطلاق میشود، در گذشته کاربرد فراوانی داشته است و در جامعه سنتی ترکمن برای تزیین لباس های مردان، زنان و کودکان و هم چنین پرده ها نیز استفاده میشد اما امروز عمدتاً در لباس زنان دیده میشود. نوع دوخت آن زنجیره فشرده و بسیار ریز است که در ترکمنی به آن «سانجیم» میگویند و بیشتر از نقوش هندسی و قرینه به صورت ذهنی بهره میگیرند.
کاربرد سوزن دوزی ترکمن عمدتاً در لباس زنان، مردان و کودکان بکار میرود.
مهمترین فراورده های سوزن دوزی ترکمن یقه، سرآستین لباس، شلوار زنان (بالاق)، کلاه (آلین دانگی یا حلقه ای برای سر زنان)، بوءروک (عرقچین)، چابیت (بالاپوش زنانه)، بقچه، کوینه ک (پیراهن زنانه)، کورته بشمار میرود.
زنان و دختران ترکمن از دیرباز تاکنون به امر سوزن دوزی پرداخته اند که تعدادی از آنان در این منطقه صاحب نام شده اند از جمله سوناگل داش آیق(فروز)، اجو قرنجیک و…