موزهی تاریخ طبیعی نیشابور یا حیات وحش نیشابور یکی از کم نظیرترین موزه های تاریخ طبیعی در ایران است که به همّت بخش خصوصی در سال ۱۳۸۱ راه اندازی شده است. آقای حسین حصاری یکی از علاقه مندان به طبیعت از ۱۵ سالگی به جمع آوری و تاکسیدرمی پرندگان و حیوانات وحش پرداخته و اکنون حاصل تلاش بیش از ۴۰ سال طبیعت گردی خود را در این مووزه به نمایش گذاشته است.
موزهی تاریخ طبیعی نیشابور واقع در ضلع جنوبی کاروانسرای شاه عبّاسی شامل گونه های متنوّع و نادر پرندگان، پستانداران، خزندگان و موجودات عجیب الخلقه که ۴۵۰ گونه را شامل می شود به همراه مجموعۀ زیبایی از حشرات و بدپایان و ماهیها می باشد. این کاروانسرا علاوه بر این دارای ۲۴ غرفه است که هنرمندان صنایع دستی نیشابور را در خود جای داده است. تمامی مراحل جمع آوری، تاکسیدرمی، چیدمان و طرّاحی زمینۀ غرفه ها به عهدۀ آقای حصاری و همسر ایشان خانم اشراقی بوده است.
در طرّاحی و چیدمان موزهی تاریخ طبیعی نیشابور برخلاف سایر موزه های کشور از چهار فصل استفاده شده است و از فصل بهار شروع و به فصل زمستان پایان یافته است.
در وبگاه خبرگزاری میراث فرهنگی آمده است؛ «موزهی تاریخ طبیعی نیشابور» در حال حاضر دارای ۸ غرفه است که هر بخش آن مربوط به فصلهای مختلف و ۱ منطقه دست نخورده را نشان میدهد. زیربنای این موزه، ششصد متر است اما حصاری آرزو دارد ۳۵۰ متر دیگر برای دو غرفه ماهی و مار اضافه کند.
تمام این غرفهها محل زندگی هر حیوانی را به طور طبیعی نشان میدهند و حیوانات تاکسیدرمی شده را در مکان (شبیهسازی شدهی تصویری) آب و هوای مخصوص همان جانوران به نمایش گذاشته شدهاند».
حصاری می گوید: «۲۰ درصد این نمونهها منقرض شدهاند و بخشی از آنها نیز در حال انقراضاند. بیشتر حیوانات از نقاط مختلف ایران و بخش کوچکی نیز از خارج از به این موزه آورده شده است.»
حسین حصاری در بخش تاریخچه وبگاه «موزهی تاریخ طبیعی نیشابور»، درباره خود، فعالیتهایش و چگونگی تاسیس اولین موزهی خصوصی ایران،چنین نوشته است: «اینجانب حسین حصاری متولد ۱۳۳۶(هـ.ش.) در مشهد به دنیا آمدم، من از همان کودکی علاقه شدیدی به جمعآوری حیوانات وحشی و طبیعت داشتم، در همان زمان بود که یک تیر کمان با چوب و کش درست کردم و تاپانزده سالگی از همان تیر و کمان استفاده میکردم، از همین سالها بود که کار شکار را بیشتر ادامه دادم، هر حیوانی را که شکار میکردم آنها را نگهداری و بعد به تاکسیدرمی آنها اقدام میکردم.
حدوداً هجده ساله بودم که از طریق خانوادهام با شخصی به نام خانم مریم اشراقی آشنا و با او ازدواج کردم. بعد از اینکه با خانم اشراقی ازدواج کردم، همراه هم به کوه و شکار میرفتیم و در همان زمان بود که طریقهی تاکسیدرمی حیوانات کوچکتر را کاملاً یاد گرفته بودم و هر حیوان کوچکی را که شکار میکردیم با کمک همسرم به تاکسیدرمی آنها میپرداختیم و نیز زمانی که من با خانم اشراقی ازدواج کردم یک عدد تفنگ بادی نیز خریداری کردیم، ما دارای دو فرزند پسر بودیم که جنگ تحمیلی شروع شد و من برای دفاع از دین و مملکت خود به جنگ رفتم در طول این هشت سال بود که خانم اشراقی و دو فرزند پسرم تنها زندگی میکردند و همسرم هم نقش پدر را برای فرزندانم داشت و هم نقش مادر را. بعد از تمام شدن جنگ، من به آغوش خانوادهام بازگشتم و کم کم شروع به گرفتن جواز برای حیواناتشکاری و چهارپایان اقدام کردم که من پروانه برای رفتن به شکار را گرفتم.
در فصل شکار که اکثر اوقات زمستان میباشد، ما و شکارچیان دیگر همراه هم به شکار حیوانات در نقاط مختلف ایران سفر میکردیم، حیواناتی را که شکار میکردیم به منزل آورده و با گذشت ۴۸ ساعت به تاکسیدرمی آن حیوانات اقدام میکردم تا جایی این کار ادامه داشت که میتوان گفت تمام حیواناتی که شکار کرده بودیم تاکسیدرمی و در منزل خود و اقوام نگهداری میکردیم و دیگر جایی برای نگهداری از این حیوانات وجود نداشت.
تصمیم بر این شد که موزه ای علمی-فرهنگی-تفریحی برای هموطنان خود برپاکنیم و نیز هر حیوانی که در یکی از مناطق ایران شکار شده بود در این محل نگهداری شود. در نتیجه با استانداری مشهد مشورت و تصمیم بر این شد که این موزه را در شهر باستانی نیشابور برپا کنیم، برای برپا کردن چنین موزهای، هزینهی گزافی پرداخت شد تا جایی که من مجبور شدم تمام وسایل شخصی خود را از قبیل وسیله نقلیه و مسکنهای خود را فروخته، تا چنین کاری را با موفقیت تمام کنیم، من مسئولیت این موزه شخصی را به همسرم واگذار کردم، چون این زن همانند مردی پر تلاش همراه من در تمام زمینهها بود و یک لحظه هم مرا تنها نگذاشت و برای قدردانی از زحمات همسرم این موزه را به نام ایشان به ثبت رساندهایم.