در استان کرمان و در میان دشت های اطراف سیرجان، باغی وجود دارد که همواره عکاسان و گردشگران برای دیدن و عکاسی و جاودانه ساختن آن از هر گوشه و کنار کشور راهی آن شوند. این باغ عجیب و غریب در همه فصل های سال میوه دارد و وزن میوه های آن گاهی به بیش از ۱۰ کیلوگرم می رسد.
باغ سنگی در ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی سیرجان و در نزدیک روستای بلورد قرار دارد و به شکل شش ضلعی نامنظم می باشد.
این باغ منحصربه فرد به آب و آفتاب نیازی ندارد ولی سال های سال است که درختانش سربلند ایستاده اند. درختان این باغ ایستادگیشان را مدیون پیرمردی کر و لال هستند که تک تک آنها را با دستانش و در سکوت و بهت روستائیان و گردشگران کاشت.
درختان خشک شده این باغ در یکی از روزهای سال ۱۳۴۰ توسط درویش خان گنگ اسفندیارپور به نشانه اعتراض به از دست دادن زمینهایش در کشاکش ماجرای اصلاحات ارضی با سنگها تزیین شده است. این کشاورز هرگز فکر نمی کرد به تدریج اهالی روستاهای مجاور برای دیدن آن باغ به روستای میاندوآب خواهند آمد و رفته رفته اهالی شهرهای مجاور و گردشگران سیرجان مشتاق دیدار باغ خواهند شد. درویش خان اسفندیارپور؛ کشاورزدر آن دوران نه تنها مکنت حاصل از کشاورزی مکانیزه و خودکفایی برایش به ارمغان نیامد، بلکه به سبب ضربههایی که از برخوردهای دولتی بر روح و روانش وارد شده بود به کوه و صحرا زد و مجنونی پیشه کرد. روزی درویش خان در صحرا خوابیده بود و پس از بیدار شدن تخته سنگ عجیبی را از زیر سر خود برداشته و آن را به خانه میبرد و به درختی میآویزد. وی روزهای بعد، قطعه سنگهای دیگری مییابد. با سیمهای تلگراف، سنگها را به درختهای اطراف چادرش آویزان میکند. به زودی باغی از سنگ در اطراف چادر برپا میشود. درویش خان پس از ۹۰ سال زندگی در ۱۹ فروردین سال ۱۳۸۶ درگذشت و پیکرش در محل باغ سنگی بلورد سیرجان به خاک سپرده شد.
در سال ۱۳۵۵ پرویز کیمیاوی فیلمی را بنام باغ سنگی از این باغ و باشرکت درویشخان اسفندیارپور ساخت که برنده جایزه خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین شد.
برای دسترسی به باغ سنگی در حدود ۴۵ کیلومتری شرق سیرجان، بعد از بلورد، حیدرآباد و میاندوآب تابلوی بزرگی در کنار جاده خواهید دید. در اطراف باغ سنگی سیرجان، زنبورخوارها و پرندگان شکاری زیادی دیده می شود.
لازم به ذکر است که در هنگام بازدید به درختان و میوه های آن یعنی سنگ ها دست نزنید و مراقب آن ها باشید. زیرا این باغ یک اثر هنری است که باید برای نسل های آینده نیز حفظ شود.
بر روی سنگ قبر درویش خان اسفندیار شعر زیر نوشته شده است:
رهرویی دردآشنا دیدم که هستی باخته
بعد عمری رنج و محنت باغ سنگی ساخته
میوه های آن درختان سنگ های گونه گون
با دو صد خون جگر بر رشته ای افروخته
باغ سنگش را دگر ظالم نمی گیرد از او
با چنان امید او این چنین ساخته