باورها چه خرافی و چه غیرخرافی، جزئی از فرهنگ هر قوم و نشان دهنده سبک زندگی افراد هستند. باورها در طول سالها از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند و در این انتقال تحت تاثیر محیط قرار گرفته، تغییر کرده و حتی ممکن است فراموش شوند. اگرجه با گسترش سطح سواد و فرهنگ عمومی جامعه، اعتقاد خرافی کاهش پیدا میکند اما حتی انسانهای مدرن نیز نمیتوانند به طور کامل این باورها را رد کرده یا عملا از آن خلاص شوند. با شناخت باورهای یک قوم میتوان تاحدودی فرهنگ آن مرد را شناخت. تبریز شهری است که مردمش به اعتقادات نیاکان خود پایبندند. برخی از باورهای مردم تبریز پس از گذشت سال های سال همچنان رواج دارند و در زندگی روزمره مردم تبریز نیز میتوان این باورها را احساس کرد.
حالا که چند دقیقه از وقت ارزشمندتان را برای خواندن این مطلب اختصاص دادهاید، مشخص است که از علاقمندان به فرهنگ و هویت یک ملت و به خصوص تبریز هستید. چه اهل تبریز باشید و چه گردشگر این شهر برایتان جالب خواهد بود که با باورهای مردم تبریز آشنا شوید. ما مردم تبریز هنوز هم به برخی از این باورها اعتقاد داشته و آگاهانه یا ناآگاهانه به آنها عمل میکنیم. پس با ارک توریسم همراه شوید تا مروری داشته باشیم به باورهای مردم تبریز:
۱- در تبریز رنگین کمان نشان فراوانی خواربار است. در این منطقه کمان را «قاری ننه نین شلتسی» یا «قاری نه نه نین الیشی» یعنی دامن «شلته پیرزن» و «کار و یا دوک» پیرزن مینامند.
۲- مردم آذربایجان بر این باورند که اگر زن آبستنی از کسی چیزی قبول کند و بخورد بچهاش شبیه این شخص خواهد بود و به همین دلیل باید از ناشخاص ناشناس دوری کرد. به همین دلیل بچهای که بیش از حد شلوغ باشد یا کار ناپسند انجام دهد میگویند «تیکه سین کیمنن آلوب» یعنی مادرش از چه کسی لقمهای یا چیزی گرفته است که شبیه او شده است!
۳- اگر در حین بارندگی آقتاب بدرخشد، علامت این است که بچه گرگی به دنیا میآید. در تبریز میگویند «قورد بالالیر» یعنی گرگ دارد میزاید.
۴- اگر مرغی مثل خروس بانگ زند و رنگش سیاه باشد به سیّد میبخشند.!
۵- اگر روی قبر کسی آب بپاشند، روح مرده آرامش خواهد یافت.
۶- اگر کسی بیش از حد بخندد میگویند «چوخ گولدوخ، زیانین چکمه ساق یاخشیدیر» یعنی خیلی خندیدیم ضررش را نبینیم خوب است.
۷- در تبریز در امام زاده چرنداب زنجیری است، زنان نیت میکنند، اگر موقع رها ساختن زنجیر بیاختیار دور خود بگردند دعایشان مستجاب خواهد شد.
۸- اگر کسی هفت جمعه به زیارت مقبره عینالی بر فراز کوه عون بن علی برود، ثوابش برابر است با زیارت کربلا.
۹- اگر کفشهای کسی به طور تصادفی روی هم سوار میشد میگفتند: «آتلاناجاخسان» یعنی سوار اسب خواهی شد- که تلویحا اشارهای به سفر احتمالی شخص مورد نظر یا بلندی مقام اوست.
۱۰- اگر کف دست بخوارد، دلیل پول به دست آوردن خواهد بود (وقتی کسی از دیگری پولی بخواهد اصطلاحا به ظرافت میگوید: «اوُجومون ایچین قاشی» یعنی کف دستم را بخاران.
۱۱- اگر تفاله بلندی در داخل استکان چای شناور باشد، علامت آمدن مهمان است.
۱۲- خارش گوش علامت بازگشت مسافر از سفر است.
۱۳- میگفتند گیاه پونه (به ترکی: یارپوز) برای مار خوشآیند نیست و به همین دلیل از این گیاه فراوان میکاشتند. و از آنجا این ضربالمثل شایع شده است: «ایلانین زهله سی یارپوزدان گدر، اودا گوزونون قاباغیندا بیتر!»
۱۴- در مهمانی اگر مهمان ظرفی چینی یا بلوری بشکند، نباید دلتنگ شد، چون «قضا و قدر» بوده و شکستن آن بلایی را که مقدر بود، دفع کرده است.
۱۵- مردم تبریز عقیده دارند در شب ناخن نمیگیرند و اگر ناخن گرفته شود باید در یک بسته جمع شود، اگر پخش شود عقل شخص نیز پخش میشود!
۱۶- از باورهای دیگر این است که اگر کسی از دیگری غیبت کند مانند آن است که گوست مرده دیگری را خورده است.
این بود خلاصهای از باورهای مردم تبریز که در کتاب تبریز در گذر تاریخ نوشته ایوب نیکنام لاله و فریبرز ذوقی نیز آمده است. اگر شما هم به جز موارد بالا، باورهای دیگری از مردم تبریز به یاد دارید، برایمان بنویسید.