در ۳۰۱ م، پس از چند سال دشمنی علنی حکومت وقت ارمنستان با آیین جدید، سرانجام تیرداد، پادشاه ارمنستان، با ایمان آوردن به شریعت حضرت مسیح (ع) این دین را کیش رسمی کشورش اعلام کرد. البته، نقش اساسی و محوری گریگور لوساوریچ (گریگور روشنگر) را در این پذیرش نمی توان نادیده گرفت. او قریب چهارده سال از عمر خود را در زندان گذراند تا توانست با اژبات حقانیت آیینی که به آن گرویده است مسیحیت را در سراسر ارمنستان بگستراند. در دوره های بعد، فرقه های گوناگونی در مسیحیت پدیدار شدند و هر یک بنا بر اعتقادات خود مراکز دینی خویش را به وجود آوردند و مبادرت به ساخت بناهای مذهبی و کلیساها کردند. یکی از فرقه های مهم مسیحی که در ایران بسیار فعال اند و پیروان زیادی دارند گریگوری ها هستند.
گریگوری های ارمنی در ایران و به ویژه در نواحی آذربایجان دارای کلیساهای فراوان تاریخی اند که قدمت برخی از آن ها به قرن های اولیه میلادی باز می گردد.
کلیسای سورپ پطرُس روستای قره باغ ارومیه از جمله این کلیساهای تاریخی است که علی رغم ارزش فراوان کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته. محدود پژوهشگرانی که در این زمینه قلم فرسایی کرده اند دیدگاه های متفاوتی در مورد ساخت آن دارند. برخی معتقدند این کلیسا در دوره ایلخانان مغول ساخته شده است و برخی دیگر آن را بنایی از دوره صفویه می دانند.
در این مطلب، با بررسی پیشینه تحقیقات درباره این کلیسا و سعی در روشن ساختن تاریخ ساخت آن، به تجزیه و تحلیل عناصر معماری و ساختمانی آن پرداخته ایم و با مقایسه این کلیسا با کلیساهای مناطق هم جوار تلاش کرده ایم اهمیت این کلیسا و جایگاه آن را در هنر معماری ارمنی در این خطه از کشور نشان دهیم و از این رهگذر خواستار توجه و عنایت مسئولان میراث فرهنگی به این بنای ارزشمند تاریخی باشیم.
اطلاعات جغرافیایی و موقعیت مکانی:
در فاصله حدود ۷۵ کیلومتری از شمال شرق شهرستان ارومیه و ۳۵ کیلومتری جنوب شرق شهرستان سلماس روستای قره باغ واقع شده است. این روستا مرکز دهستان انزل شمالی بخش انزل ارومیه است و در طول جغرافیایی ۰۴َو ۴۵ و عرض جغرافیایی ۰۴َو ۳۸ قرار گرفته و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۴۸۰ متر است. روستا در دره نسبتاً خوش آب و هوا و سرسبز قره باغ قرار گرفته و جاده ای آسفالته تا درون آن کشیده شده است. این روستا، که تا ساحل دریاچه ارومیه حدود پنج کیلومتر فاصله دارد، یکی از نقاط پرجمعیت منطقه است و حدود پانصد خانوار عمدتاً ترک در آن زندگی می کنند که اغلب آنها دامدار و کشاورزند. ارمنیان روستا نیز به شهرهای ارومیه و سلماس مهاجرت کرده اند. کلیسای سورپ پطرس در جانب شمال غربی روستا و مشرف به دره قره باغ واقع شده است. به فاصله نزدیکی از کلیسا و در غرب آن، قبرستان بزرگ مسیحی با سنگ های لاشه ای و چهارگوش قرار گرفته و آثار اندکی از بناهای خشتی و مسکونی ارمنیان هنوز پابرجاست.
پیشینه تحقیقات:
نخستین بار، گروهی از مهندسان معمار از دانشکده پلی تکنیک دانشگاه میلان ایتالیا طی سلسله مطالعات گسترده خود بر روی معماری مذهبی ارمنیان، به همراه گروهی از دانشگاهمـلـی ایـران (دانـشـگـاه شـهـیـد بـهـشـتـی کـنـونـی) بـه سـرپـرسـتـی آدریـانـو آلـبـاکونولو، در ۱۳۵۵ش / ۱۹۷۶ م از کلیسای سورپ پطرس دیدن کردند و مدارک مکتوب موجود درباره کلیسا شامل تـاریـخـچـه، مـعـرفـی کـتیبه ها و دیگر ویژگی های معماری را ارائه کرده اند. باستان شناس و مهندس معروف آلمانی،پروفسور ولفرام کلایس، نیز در بررسی های باستان شناسی خود در ۱۳۵۷ش / ۱۹۷۸م از این کلیسا دیدن کرده است. وی اطلاعاتی مختصر را به همراهطرحی از کلیـسا در مجله مؤسسه باستان شناسی آلمان در ایرانمنتشر ساخته. علاوه بر این ابراهیم حیدری، کوروش هرمزنازلو و نادره شجاع دل نیز طی تحقیقات خود به این کلیسا پرداخته و اطلاعاتی از آن را به همراه طرح و چند تصویر ارائه کرده اند.
تاریخچه:
تاریخ دقیق بنای اولیه کلیسای سورپ پطرس به درستی معلوم نیست. ساختمان کنونی آن به استناد سنگ نوشته ای که بر دیوار غربی کلیسا قرار گرفته در ۱۶۵۵ م هم زمان با سلطنت شاه عباس دوم صفوی (۱۰۵۲ـــ۱۰۷۷ق) ساخته شده است. هر چند می توان این احتمال را داد که کلیسا قدیمی تر از این باشد ولی تا کنون مدرک متقن و موژقی دال بر این موضوع به دست نیامده است. متن سنگ نوشته مذکور، که هیئت ایتالیایی آن را معرفی کرده اند، بدین شرح است: ((ساخته شده توسط چریکو گریگور [گیگور کاتب] در سال۱۶۵۵ )).
در بالای ورودی کم ارتفاع کلیسا، در دیوار جنوبی، سنگ مکعب مستطیلی کار گذاشته شده که بر روی آن در سه سطر کتیبه ای به خط ارمنی کنده شده است. ترجمه متن مذکور را هیئت ایتالیایی دانشگاه میلان بدین شرح ارائه کرده است: ((کلیسا به وسیلهٔ نرسس لامپاقس؟ (احتمالاً کشیش!) در سال ۱۷۸۵ مرمت شده است)).
در ضلع شرقی دیوار جنوبی نیز، سنگ نوشته دیگری وجود دارد که ترجمه آن چنین اسـت: ((هـشـتـم ژانـویه ۱۸۲۶ کشیش ارشد باغداسر اسکریسی)) که به احتمال نام مرمت کننده و تاریخ مرمت مجدد آن است. با مهاجرت ارمنیان از روستا، کلیسا متروک مانده و به تدریج خرابی هایی در آن به وجود آمد به طوری که تا مدت ها به صورت ویرانه ای باقی بود تا سرانجام با همت مسئولان میراث فرهنگی آذربایجان غربی به شماره ۱۶۵۰ در فهرست آثار ملی کشور جای گرفت.
به دنبال آن، در ۱۳۷۸ از طرف میراث فرهنگی مورد مرمت اساسی قرار گرفت و بخش های فوقانی دیوارها، کف داخلی، سقف و دیگر قسمت های آن مرمت شد. بعد از خاک برداری ضلع خارجی دیوار جنوبی و در کنار ورودی اصلی، سنگ نوشته دیگری نمایان شد که در دیوار کار گذاشته شده بود. ترجمه سنگ نوشته چنین است: ((کشیش اوهان، ساخت در روستای قجائو (قره باغ؟)، این ساختمان را برای مردگان آن سال…. ساختم [مرمت کردم])).
هر چند سال مرمت کلیسا در سنگ نوشته خوانا نیست اما رسم الخط آن نشان می دهد که در قرن هجدهم میلادی نوشته شده است. کلیسا امروزه در وضعیت نسبتاً خوبی است اما از آن برای برگزاری مراسم مذهبی استفاده نمی شود.
توصیف کلی بنا:
کلیسای سورپ پطرس مشتمل بر تالاری است مستطیل شکل و منفرد با مساحت حدود ۱۷۰ متر مربع که از جهت های جنوبی و غربی دارای بدنه آزاد است و از جهت های شرقی و شمالی با بناهای خشتی و مسکونی مجاور تلفیق شده است. کلیسا درون حیاطی محصور بوده که امروزه تنها بخش اندکی از دیوار جنوبی آن بر جای مانده و سایر بخش ها به مرور زمان از بین رفته است.
مصالح:
کلیسای سورپ پطرس با استفاده از گچ و سنگ های لاشه ای نسبتاً بزرگ و بعضاً تراش خورده و قلوه ای ساخته شده است.
نقشه:
کلیسا بر اساس نقشه ای مستطیل شکل با ابعاد ۱۵/۱۰ × ۸/۸ متر ساخته شده. این بنا دارای محور اصلی شرقی ـ غربی است و انتظام اجزا و عناصر آن بر اساس جهت محراب صورت گرفته. سطح کلیسا هم سطح با زمین های اطراف بوده و دارای یک ورودی اصلی در ضلع جنوبی است. این کلیسا نیز همانند بیشتر کلیساهای آذربایجان به شیوه بازیلیک سه ناوی و ستون دار ساخته شده و فضای داخلی آن با چهار ستون با مقطع مربع شکل و دو نیم ستون، که در دیوار غربی تعبیه شده، به سه ناو تقسیم می شود: ناو اصلی، میانی و ناوهای جانبی اش.
ناو میانی عریض تر از دو ناو کناری ساخته شده است. این ناوها در امتداد محور اصلی شرقی ـ غربی کلیسا در کنار هم نظم یافته اند. ستون های چهارگانه اصلی نیز برای برپا نگاه داشتن گنبد نقش نگاه دارنده های اصلی را ایفا می کنند چنان که در جهت های طولی و عرضی بین آنها قوس های رومی زده شده و به کمک این قوس ها امکان برپا نگاه داشتن گنبد میسر شده است. علاوه بر این دو نیم ستون متکی به دیوار غربی رانش یا فشارهای جانبی را تحمل می کند. محراب نیم دایره ای کلیسا در منتهی الیه بخش شرقی و هم عرض ناو میانی و بالاتر از دیگر بخش ها قرار گرفته و ورود به آن با سه پله، که به صورت قرینه در دو جناح محراب تعبیه شده، امکان پذیر است. در دو جناح محراب دو اتاق جانبی (در زبان ارمنی آونداتون به معنی محل امانت) قرار گرفته که فضای داخلی آنها مربع شکل است و در هریک، چسبیده به دیوار محراب و به صورت قرینه، دو طاقچه با طاق تخت تعبیه شده.
به لحاظ کارکردی، این کلیسا به سه بخش محل عوام، محل سرود خوانان و محراب تقسیم می شود. هنرمند معمار برای تفکیک حریم این سه بخش از عامل اختلاف سطح بهره جسته است. بدین معنی که محل سرود خوانان، که از حدود شش متری ضلع شرقی شروع می شود، بالاتر از محل عوام و محراب نیز بالاتر از محل سرود خوانان قرار گرفته و فضای بزرگ تر برای پذیرش عبادت کنندگان بیشتر به محل عوام اختصاص یافته است.
نماها و تزیینات:
نمای خارجی دیواره های کلیسا ساده و فاقد تزیین خاصی است و با سنگ های قلوه ای و لاشه سنگ های بسیار بزرگ ساخته شده است. ابعاد سنگ های به کار رفته در بخش های تحتانی دیواره ها اغلب چندین برابر سنگ هایی است که در بخش های فوقانی به کار رفته. همچنین احتمال دارد برخی از این لاشه سنگ ها برای سنگ قبر در قبرستان حاشیه کلیسا به کار رفته باشند که در تعمیرات بعدی در دیوارهای خارجی بنا جاسازی شده اند. علاوه بر این می توان تصور کرد برخی از این قطعه سنگ ها مربوط به بناهای کهنسال وابسته به کلیسا بوده اند که پس از ویرانی، در تعمیرات بعدی، در دیوار کلیسا جای گرفته اند. تنها ورودی کلیسا، که در دیوار جنوبی تعبیه شده، شامل درگاهی کم ارتفاع با قوس رومی است که این قوس با سنگ های لاشه ای ساخته شده است.
کتیبه ارمنی، که قبلاً به آن اشاره کردیم، در سه سطر بر بالای ورودی قرار داده شده و چهارچوب ورودی نیز با چهار سنگ مکعب مستطیلی تراش خورده تزیین شده است. در ضلع جنوبی، دو نورگیر کوچک، در دیوار شرقی، سه نورگیر و در دیوار غربی، نیز یک نورگیر برای افزودن به نور داخلی کلیسا تعبیه شده. دیوارهای جانبی، دارای ضخامتی زیاد و به نسبت حجیم هستند به نحوی که نورگیرها به صورت روزنه های کم عرض و مستطیل شکل به چشم میآیند و این شیوه ای است که در روش معماری کلیساهای کهن ارمنستان نیز به کار رفته است. همچنین در بخش فوقانی دیوارهای خارجی برای جلوگیری از یکنواختی و سادگی قرنیزهایی به فاصله ۴۰/۱متری از سقف،دور تا دور کلیسا،ساخته شده و به این شیوه دیوارها را از یکنواختی خارج کرده اند.
نماهای داخلی:
نمای داخلی دیوارهای کلیسا با استفاده از سنگ های قلوه ای ساخته شده و فاقد تزیین خاصی است. در برخی قسمت ها، همچون طاق محراب اثر دو پوشش به چشم می خورد که پوشش زیرین با استفاده از مصالح نامرغوب و زمخت گچی حاوی دانه های شن ساخته شده و پوشش رویی اندود نازک گچی است ولی در بیشتر جاها این اندود ریخته و از بین رفته است. هرچند امکان وجود دیوارنگاره ها دور از ذهن نیست اما به دلیل تخریب های صورت گرفته و گذشت زمان اثری برجای نمانده است.
ستون های به کار رفته در بنا سنگی و ارتفاع هر ستون در حدود ۳۰/۲متر است. این ستون ها با قوس های رومی باربر به یکدیگر متصل شده اند. علاوه بر این بر بالای محراب، که در انتهای بخش شرقی قرار گرفته، قوس زیبای رومی با استفاده از سنگ های لاشه ای به قطر دهانه سه متر ایجاد شده است. نمای ورودی های اتاق های جانبی آن نیز با چهار تخته سنگ از نوع سنگ های آذرین تراش خورده ساخته شده و بر روی آن ها نقش صلیب های متعدد و اشکال هندسی دایره و مربع تراشیده شده است.
هر چند داخل کلیسا تزیینات چشم گیری ندارد با این حال فضای داخلی از حالتی پرعظمت و در عین حال آرام و الهام بخش برخوردار است. سقف بلند و قوس های برافراشته و محراب با شکوه و در عین حال ساده کلیسا و همچنین روشنایی ملایم داخل بنا ـ که به واسطه شش نورگیر تأمین می شود ـ برای عبادت کنندگان محیطی جذاب و پرجبروت به وجود آورده؛ محیطی که در آن وجود پروردگار با تمام روح و جان محسوس است. فضا برشرکت کنندگان در مراسم مسلط است، آن ها را به خود جذب می کند و تحت تأثیر قرار می دهد.
گنبد اصلی نیم خیز کلیسا، که شکل عرقچین دارد، بر روی بخش عوام ساخته شده. این گنبد متشکل از سنگ های قلوه ای و لاشه ای ریز و درشت با ملاط گچ است که با مهارت و استادی در کنار یکدیگر کار گذاشته شده اند. بر فراز گنبد اصلی، یک نورگیر چهارگوش سنگی برای افزودن به نور داخلی کلیسا تعبیه شده. سنگینی گنبد نیز با طاق های رومی باربر به ستون های ضخیم این بخش منتقل می شود. آنچه جالب توجه است وجود چندین خمره بزرگ در محل پایه طاق گنبد اصلی و همچنین بخش بالای ورودی اتاق های جانبی است. این خمره ها به صورت افقی درون دیوار کارگذاشته شده اند به طوری که دهانه آن هـا مـشرف به فضای داخلی کلیساست. استفاده از چنین شیوه ای در برخی دیگر ازکلیساهای منطقه از جمله در محراب کلیسای نیمه ویران سورپ نیشان روستای جمال آباد نیز معمول بوده است.
هر چند ساختار آکوستیکی و جذب ارتعاش صدا در هنگام برگزاری مراسم و دعاهای مذهبی برای این خمره ها دور از ذهن نیست اما به لحاظ تعداد محدود آن ها به طور قطع نمی توان از این ویژگی آنها اطمینان یافت اما کارکرد این خمره ها را می توان در دو نکته خلاصه کرد: نخست محلی برای پنهان کردن اشیا خاص و دوم کاستن از فشارهای وارده ناشی از سنگینی سقف بر طاق ها.
حاصل سخن:
از قرون اولیه میلادی، که ساخت کلیسا در ارمنستان و ایران آغاز شد، معماران ارمنی آن ها را به شیوه بازیلیک می ساختند که شامل دو نوع ساده و ستون دار بود. بازیلیک ها شامل تالار های کشیده و مستطیلی هستند که در موقعیت شرقی ـ غربی قرار گرفته اند و معمولاً با چند ستون به یک یا سه ناو تقسیم می شوند. وجود کلیساهایی با طرح بازیلیک با یک یا سه ناو در معماری ارمنستان سابقه ای کهن دارد. بناهای این چنینی عبارت بودند از معبدهای مهری که قبل از گسترش مذهب مسیح در نواحی مختلف ارمنستان وجود داشتند.
پس از آنکه در ۳۰۱م دین مسیح در ارمنستان و نواحی غربی ایران رواج یافت بسیاری از معابد به کلیسا تبدیل شد و کلیساهایی که بعد از آن برپا شدند تا مدت ها از طرح معابد کهن تقلید می کردند. به کار بردن شیوهٔ بازیلیک در ساخت کلیسا، که از قرن های اولیه میلادی آغاز شده بود، تا سده های نوزدهم و بیستم هم یکی از مهم ترین شیوه های کلیساسازی در اغلب کلیساهای ارمنستان و ایران بوده است.
هر چند کلیساهایی با شیوه و شکل صلیبی همچون طاطائوس مقدس (قره کلیسا)، زور زور، چوپان ارس و غیره در نواحی آذربایجان به چشم می خورند اما عمده کلیساهای این دیار نیز پیرو شیوه بازیلیک هستند و با نمونه های قبل و بعد از خود در نواحی مجاور قابل مقایسه اند. کلیسای سورپ پطرُس قره باغ نیز ازاین قاعده مستثنی نیست و از این لحاظ با بیشتر کلیساهای آذربایجان همچون سورپ خاچ مهلزان، سورپ هوانس قزلجه، سورپ سرکیس خوی، سورپ گئورگ گردآباد و سورپ هریپسیمه موجمبار و نیز کلیساهای جلفای اصفهان همچون سورپ سرکیس، سورپ میناس و سورپ هوانس قابل مقایسه است و تغییر و تفاوت عمده ای را نشان نمی دهد. لذا جا دارد بنای کلیسای سورپ پطرُس قره باغ به منزله یکی از آثار جالب و ارزندهٔ معماری مذهبی ارمنی در شمال غرب ایران مورد توجه قرار گیرد و تحقیقات بیشتری درباره سابقه تاریخی و تغییر و تحولات آن صورت گیرد.
امید است با این تحقیقات بتوان تاریخ صحیح ساخت کلیسا و مراحل مختلف تعمیرات آن را به درستی مشخص کرد و گامی دیگر در جهت روشن ساختن تاریخ فرهنگ و هنر معماری این مرز و بوم برداشت.
نویسنده: بهروز خان محمدی