وقتی ۴۱ درصد خانوارهای ایرانی مستمری بگیر دستگاههای دولتی هستند و ۷۰ درصد جمعیت خانوارهای کارگر زیر خط فقر زندگی میکنند، چطور میتوان به سفر میلیونی رفت؟
بر اساس قانون وزارت کار حداقل دستمزد سال ۹۳ حدود ۶۰۹ هزار تومان است. طبق آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران نیز یک خانواده ایرانی در طول سال ۴/۱ درصد از کل درآمدش را برای تفریح و سفر صرف میکند که البته برخی کارشناسان معتقدند در نوروز این حجم به ۲۵ درصد هم میرسد.
اما در شرایطی که کمترین نرخ یک تور داخلی در نوروز برای یک نفر حداقل ۲۵۰ هزار تومان آب میخورد، مستمریبگیران چگونه از پس تأمین این هزینه برمیآیند؟
طبق گفته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در ایران یک نفر کار میکند و ۳/۷ نفر دیگر استفاده میکنند، با این حساب اگر در یک خانواده که تنها یک شاغل و سرپرست وجود دارد و هزینهها و مخارج سایر اعضای خانواده را تأمین میکند، ۲۵ درصد از حداقل دستمزد هم برای سفر کنار گذاشته شود، تنها میتواند نصف کمترین هزینه یک تور را که برای یک نفر تمام میشود، تأمین کند.
ارزیابی از آژانسهای فروشنده تور نشان میدهد، استقبال از تورهای نوروزی بویژه سفرهای داخلی چندان قابل توجه نبوده است. البته در این بین برخی آژانسها هم بودهاند که تورهای یک یا دو روزه با قیمتهای پایینتر برگزار میکنند و گفتهاند استقبال از این تورها که اغلب حالت ماجراجویی دارند، خوب بوده است.
ناصر مرادی یکی از مدیران دفاتر خدمات مسافرتی که خرید تورهای داخلی نوروز را مناسب ارزیابی نمیکند، میگوید: با این تورم و وضعیت اقتصادی کشور و جیبهای خالی مردم، امسال وضع فروش خوب نیست.
وی ادامه میدهد: یک خانواده چهار نفره برای سفر نوروزی که نرخ آن برای هر نفر ۵۰۰ هزار تومان است، باید دست کم دو میلیون تومان بدهد؛ ضمن آنکه هزینه تغذیهاش هم جدا حساب میشود. حال با این حقوقها یک خانواده چگونه میتواند سفر برود و بعد از تعطیلات با فشار مالی مواجه نشود؟
خسرو شهروی، مدیر یک آژانس مسافرتی دیگر همین نظر را دارد و میگوید: نرخ تورهای داخلی خیلی گران است و مسافران استقبال نمیکنند. خیلی از مردم وقتی میبینند نرخ تور یزد یک میلیون تومان است، کمی بیشتر روی آن میگذارند و به ترکیه میروند.
اما قیمت تورهای نوروزی چگونه است که برخی آژانسدارها هم به وجود این گرانی معترف هستند؟ بررسی برنامه سفر تعدادی از آژانسها نشان میدهد برای سفر هوایی چهار روزه به شیراز، کرمان و قشم با اقامت در هتلهای ۳ ستاره و یا کمتر از آن هر نفر دست کم باید حدود یک میلیون تومان هزینه کند. هرچند برخی آژانسها برای شکستن این قیمت، اتوبوس یا قطار، اقامت در هتلهای کم ستارهتر و یا خانه محلی را جایگزین خدمات قبلی کردهاند.
سفر به مناطقی چون ایلام، ترکمن صحرا و رامسر – آن هم زمینی و با اقامت در هتلهای کم ستاره و یا خانه محلی – برای هر نفر بیشتر از ۶۰۰ هزار تومان خرج برمیدارد، ضمن آنکه تعداد وعدههای غذایی در بیشتر این تورها کامل نیست و مثلا در چهار روز آژانس فقط یک وعده شام و یا ناهار میدهد و هزینه تأمین سایر وعدههای غذایی با مسافر است.
شرکت در تورهای ترکیبی مثل لرستان-خوزستان، کرمانشاه-ایلام، روستاگردی در چند استان، طبس-نایبندان و یا کهکیلویه و بویراحمد-فارس نیز هزینهای بیش از یک میلیون تا ۱/۵ میلیون تومان برای هر نفر دربردارد.
تورهای ویژهای هم هستند که بین دو تا سه میلیون تومان هستند که البته آنها صرفا برای افراد ماجراجو و با سلیقه خاص طراحی شده است. هر چند در این بین هستند آژانسهایی که تورهای ترکیبی را زیر یک میلیون تومان اجرا میکنند؛ اما برای کاهش این هزینه از تعداد روزها و خدماتی مثل وعدههای غذایی، کیفیت اقامتگاه و نوع وسیله حمل و نقل کاستهاند.
شاید ارزانترین تورها به مناطق کویری همچون مرنجاب یا باداب سورت، ورامین و تورهای درونشهری اختصاص داشته باشد که شرکت در آنها هم برای هر نفر حدود ۲۵۰ هزار تومان هزینه برمیدارد.
حال حساب کنید با این شرایط و نرخها یک خانواده مستمری بگیر چگونه میتواند در این تورها شرکت کند؟ قیمت تورهای داخلی در حالی نوروز هر سال با افزایش زیادی مواجه میشود که مسوولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و همچنین روسای اصناف و تشکلهای گردشگری مردم را به انجام سفرهای گروهی و شرکت در تورها تشویق میکنند! اما آیا این تشویقهای لفظی بدون در نظر گرفتن و یا لحاظ کردن ابزارهای تشویقی واقعی برای ترغیب مردم به منظور سفر با تور کافی است؟
آیا استدلالهایی مثل آنچه مسوولان میراث فرهنگی و گردشگری درباره طبیعی بودن این افزایش نرخ به خاطر متناسب نبودن عرضه و تقاضا مطرح میکنند منطقی است؟ آیا درست است که به این بهانه هتلها و ناوگان حمل و نقل رها شود؟ آیا وقت آن نرسیده که مسوولان کشور برای سفرهای نوروزی چارهای بیاندیشند و راهکاری برای این وضع افسار گسیخته بیابند و سفرهای داخلی را که توزیع درآمد شفاف و درستی ندارد و نوروز هر سال به صورت انبوه و کنترل نشده اتفاق میافتد، ساماندهی کنند؟ و آیا وقت آن نرسیده که سازمانها و نهادهای دولتی بودجههای رفاهی خود را در جای مناسب هزینه کنند تا اقشار کم درآمد هم سهمی از این سفرها داشته باشند؟
ایسنا